خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه

24
از مجاهد روایت شده که گفت: حضرت علی علیه السّلام فرمودند: روزی در مدینه سخت گرسنه شدم، برای پیدا کردن کار به محله‌های بالای مدینه رفتم، در آنجا زنی را دیدم که کلوخهایی را جمع کرده بود و فکر کردم که می‌خواهد با آنها گِل درست کند، نزدیک او رفتم و طی کردم که برای هر دلو آب که از چاه بکشم یک دانه خرما به من بدهد؛ چون شانزده دلو کشیدم، دستم تاول زد، پس به لب آب رفتم و دستم را شستم، آنگاه به نزد آن زن رفتم و گفتم: کف دستم اینگونه شد. او شانزده دانه خرما به من داد، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدم و پیامبر با من از آن خرماها خوردند. بحار الانوار